هندوانه فروش


_موضوع داستان: اخلاقی_


فقیری به نزد هندوانه فروشی رفت
و گفت هندوانه‌ای برای رضای خــدا به من بده فقیرم و چیزی ندارم .
️هندوانه فروش درمیان هندوانه ها گشتی زد و هندوانهٔ خراب و بدرد نخوری را به فقیرداد
فقیر نگاهی به هندوانه کرد و دید که به درد خوردن نمیخورد!
مقدار پولی‌که ‌به همراه‌ داشت به هندوانه فروش داد و گفت به اندازه‌ پولم به من هندوانه ای بده.
هندوانه فروش هندوانه خوبی را وزن ڪرد 
و به مرد فقیر داد.فقیر هر دو هندوانه‌را رو به آسمان ڪرد و گفت: 
خداوندا بندگانت را ببین.
این هندوانه خراب را بخاطر تــــــــو داده و این هندوانه خوب را بخاطر پول.

#خدایا_ما_بنده_های_خوبی_نیستیم_خودت_مارا_سر_به_راه_کن

 

داستان چهارم

داستان سوم

داستان دوم

داستان اول

داستان پنجم

هندوانه ,فقیر ,بده ,خراب ,خوبی ,بخاطر ,هندوانه فروش ,این هندوانه ,را بخاطر ,به هندوانه ,به من

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خانه خیرین استان مرکزی کچل کردن کلبه دوستی میثاق عشق پرسش مهر ریاست جمهوری 1398 دانلود پایان نامه, مقالات, پاورپنیت, تحقیق,پروژ,گزارش کار بیا برا خرید sarvebahari